مثبت گرایی سمی بهمعنای حفظ خوشبینی و نگرش مثبت در هر شرایطی است. مثبت گرایی سمی بهجای آنکه روی مثبتاندیشی تمرکز کند، تلاش میکند تا ذهن را از واقعیتهای تلخ و ناراحتکننده که نیاز به درک و رسیدگی دارند، منحرف کرده و جایش را با افکار مثبت اما خیالی پر کند.
وقتی اتفاق ناخوشایندی رخ میدهد، مثلا بیکار میشوید، دیگران ممکن است به شما توصیه کنند که خوشبین باشید و به جنبههای مثبت این مسئله فکر کنید. گرچه این توصیهها خیرخواهانه است اما ممکن است شما را از درددل کردن و رنجی که تحمل میکنید، باز دارد.
گاهی که شخص یا چیز ارزشمندی را از دست میدهید، دیگران شاید بگویند که این مسئله حتما حکمتی داشته است. گرچه چنین نظراتی اغلب با هدف آرامشبخشیدن به شما گفته میشوند اما ممکن است روشی برای دور نگهداشتن خودشان از ناراحتی شما باشد.
وقتی میگویید که ناراحت و غمگین هستید، کسی شاید در پاسخ به این حس شما بگوید خوشحالی یک انتخاب است. این بدان معناست که فرد شما را بهخاطر ناراحتبودن سرزنش میکند و معتقد است اینکه شما خوشحال نیستید، بهخاطر این است که نمیخواستهاید خوشحال باشید.
مثبت گرایی سمی بهجای آنکه امکان همدلی و درک کردن را فراهم کند، ناخواسته افکار، احساسات و هیجانات منفی افراد را زیر سؤال برده و نادیده میگیرد.
با فردی که دچار مثبت گرایی سمی شده، چطور حرف بزنیم؟
دیدگاه خود را نسبت به مثبتبینی بیش از حد او ابراز کنید. به او گوشزد کنید که این نوع از مثبتاندیشی به مرحله انکار رسیده و او با انکار واقعیتها در حال آسیبرساندن به خودش یا دیگران است. البته در بیان این مسائل نرمخو باشید و تأکید کنید که هدف شما نگرانی از حال اوست. حتما مثالهایی از مثبت گرایی سمیاش را به ذهن بسپارید و برایش بازگو کنید؛ چراکه شما در حال طرح موضوعی هستید که پیشتر برای خود شخص ناشناخته بوده است. مثال زدن بهترین راه برای اثبات مثبت اندیشی سمی به فردی است که به آن دچار است.
همچنین بهتر است مسئله را زمانی مطرح کنید که فرد در حال تجربه عواقب مثبتاندیشیاش است؛ چراکه در این حالت، شانس اینکه او را متوجه نگرش اشتباهش کنید، بیشتر است.
با این حال، نباید در بیان نظر خود اصرار کنید. زندگی آنها به خودشان مربوط است و شما نمیتوانید نگرش دیگران را بهزور از ذهنشان پاک کنید. اگر فردی بهواسطه طرح این مسئله عصبانی شد، کنار بکشید و اختیار او درباره تصمیمات و نگرشش را تأیید کنید (به او بگویید مختار است که هرطور میخواهد، فکر یا عمل کند)؛ اما اگر او دوباره پس از تجربه یک شکست یا سوءاستفاده مجدد حاصل از مثبتاندیشیاش، بهسراغتان آمد، به او گوشزد کنید که قبلا نظرتان درباره این مسئله را گفتهاید و به او توصیه کنید که بهتر است بهجای گیر افتادن در این چرخه آسیبزا، به فکر تغییر نگرش خود باشد.













ضمن سلام وارادت
بااحترام ابراز و اعلام میدارم که چه مثبت اندیشی و چه منفی هر کدام از حد بگذرد باعث بروز برخی چالش و بحران ها میشود ولی چنانچه تعریف صحیحی از مثبت اندیش بودن را ارائه کنیم انگاه خیلی از چالشها هم بوجود نمی آید چه رسد به معضل و بحران
مدت مدیدیست که روانشناسان زرد سعی در القای اینگونه نگرش را دارند که فقط باید جنبه مثبت یک رویداد را دید در صورتیکه مثبت اندیشی در اصل فهم دقیق از یک رویداد واقع شده و دیدن جنبه های مختلف مثبت و منفی رویداد و امتیاز دهی به آن ودر نهایت تصمیم صحیح را ساختن و اجرای در مسیر صحیح است اینکه هر رویدادی در زندگی رخ بدهد نباید از حرکت ایستاد و به حرکت در مسیر صحیح ادامه داد مثبت اندیشی محسوب میشود که اتفاقا بنظر بنده صحیح است و باید باشد و اینکه در دو کفه ترازو جنبه های مختلف ان رویداد نیز بررسی شود تا مسیر صحیح شناسایی شود همجزیی از مثبت اندیشی است وانچه با ان سردرگریبانیم عدم توجه به بررسی وضعیت موجود بر اساس تمام جوانب است